محل تبلیغات شما
تصمیم گرفتم برای این کتاب فقط توضیحات خودمو بنویسم. چون اصلا نتونستم هیچ بخشی رو برای نوشتن انتخاب کنم. کتاب درباره روزیه که دو نفر بدون هیچ شناختی از هم دیگه با هم آشنا می شن وتنها دلیل آشنایی شون یه چیزه.یه تماس تلفنی یه تماس تلفنی از طرف قاصد مرگ که بهشون گفته تو بیست و چهار ساعت آینده مرگشون حتمیهوقتی داشتم کتاب رو می خریدم فروشنده ازم یه سوال جالب پرسید: اگر یه جایی بود که می تونستی بری و بفهمی چقدر دیگه زنده ای حاضر بودی بری اونجا و تاریخ

هر دو در نهایت میمیرند

تولستوی و مبل بنفش

تمام چیزهایی که نمیگوییم

یه ,کتاب ,رو ,بری ,تلفنی ,هم ,یه تماس ,تماس تلفنی ,می خریدم ,رو می ,کتاب رو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ قطب کدنویسی استان کردستان مرکز نوآوری اسمارت